• وبلاگ : ما هنوز در هنوزيم...
  • يادداشت : حراج اين خنده ها
  • نظرات : 7 خصوصي ، 5 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اول اينکه تو چي گار داري بذار بخنده...

    دوم اينکه چرا به من نظر نمي دي ؟؟خجالت نمي کشي؟؟

    سومم اينکه ارزش سرکار گذاشتن نداري...:)))

    پاسخ

    زررررر نزن شما! مفهمومه؟! فك مي كردم فسيلي آخه! :))
    گاهي بايد بي دليل خنديد... درست مثل همان روزهايي که بي دليل گريه مي کنيم....

    يکي هميشه بهم مي گفت ما توي زندگي وظيفه داريم شاد باشيم....
    زندگي به شاديش مي ارزه...
    پس بخند و شاد باش...چون هيچ نقطه اي از اين دنيا ارزش گريه ات رو نداره...

    با شادي از کل غم و غصه ها ميشه انتقام گرفت...

    و...
    بخند تا حيات....

    در پناه يگانه حق....
    پاسخ

    گريه هم لازمه! اينا بعضي وقتا شعار معني ميشه! مجسمه هم گاهي ترك مي خوره!
    اما من مي خواهم بخندم . . . .
    بلند بخندم . . . .
    نه بي صدا . . .
    نه کم . . .
    مي خواهم قهقهه بزنم . . . .
    چرا نمي توانم ؟!
    پاسخ

    حكايت همان لب هايي است كه بهم دوخته مي شوند... فاطمه سادات كم حرف، ممنون كه بياد قيچي بودي! :)

    سلام

    گاهي به بغض هاي خودم هم خنده ام ميگيرد....اينجا ديگر اشک ها هم خريدار ندارند............پس بگذار بغضي بمانم تا دق کنم....

    پاسخ

    شايد اين بغض هايي كه ذره ذره صدايم را در گلو خفه مي كنند خريدار داشته باشند... ممنون!!!


    مي خندم تا چشت درآد غلوي...!

    ااااااااااااااه...

    ها ها ها ها....

    پاسخ

    در اومد! (دشمن فرضي)