مامان من هيچ وقت نمي ذاشت توي کوچه بازي کنم!
خوشحالم هم که نمي ذاشت. از بچه هاي کوچيک خونه قبليمون خوشم نمي اومد!
آخــــــــــــــــي قيچي! گفتم خونه قبليمون! يعني الان اينجا شده خونه جديدمون! پنجره اتاقم رو به بلواره! همش من مي شينم صف پمپ بنزين تو بلوار رو نگاه مي کنم....