گفتي بيام وبلاگت، منم اومدم.
گفتي كه نظر بدم، اينم نظر!
راستش رو بخواي اصلا حوصله خوندن متنهاي طولاني اونم با فونت ريز رو ندارم! اما گفتم دلت مي شكنه!
وقتي متنت رو خوندم، هم خوشحال شدم هم ناراحت، خوشحال از اينكه قلم به اين خوبي داري و با اينكه من توي هيچكدوم از اين جريانات نبودم، اما خيلي خوب احساست رو درك كردم، و ناراحت از اينكه چرا تا حالا يه متن به اين خوبي براي نشريه ننوشتي؟(حيف كه الان در دسترس نيستي وگرنه يكي مي زدم تو سرت)
يه چيزي مي گم از من داشته باش، ناراحت نشيا ولي خيلي خودت رو دست كم مي گيري، خيلي با استعدادتر از اوني هستي كه فكر مي كني ولي نمي دونم چرا اعتماد به نفس نداري!(يه كم از اين قلي ياد بگير كه اعتماد به نفسش زيادي بالاست)