آدم ياد نيکولا ميافته!! براي سعيد خوندم (البته اسمهارو نگفتم که مثلا مورد نداشته باشه!!!)اونم سر تکون ميداد و مي گفت واي واي واي واي...
منم گفتم تو هم مزاد پنداري کردي نه؟ آدم ياد خودش ميافته!!
پيرنا فرمود : چي چي رو؟! ما خيلي هم جدي بوديم!!اين کارا چيه مايه آبرو ريزي!!!!
و من فرمودم( تو دلم): پس نصف عمرتان برفنا بوده است بد بختاي جدي!!!
شايد ديگه هيچ وقت اين زمان و اين مکان برنگرده ولي اگه آدم باشيد ميتونيد اين جمع رو براي هميشه براي خودتون حفظ کنيد و خواهيد ديد که گذر زمين هرچقدر هم که بگذره،باز وقتي به هم ميرسيد خلگري تون گل ميکنه و انگار نه انگار که ديگه هفده ساله نيستيد!!
غصه نخور کنکور که تموم شه همه خاطرات خوبت رو با دوستاي محبوبت ميتوني تکرار کني اگه خودتون بخاهيد!!