• وبلاگ : ما هنوز در هنوزيم...
  • يادداشت : چقدر گريه كردي... بميرم برات!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 6 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    چرا؟
    + دريا 
    سارا...؟؟ خواهرم؟؟
    نميدونستم من... تسليت ميگم... واقعن نميدونستم...
    + خيلي روز خوبي بود :)
    پاسخ

    عزيزم مسئله اي نيست... خيلي ها نفهميدن! منم خوشحالم كه روز خوبي شد!
    هواي دلت..
    چشمانت..
    هواي حوصله ات ابريست...
    خوب مي دانم!
    پاسخ

    ممنونم. كه مي فهمي! مرسي از حضورت!
    + سعيده 

    سارا توجه کردي که اولين نفري بود که رفت پيش عشقش؟ پيش مقصد و مقصودش؟

    منم دقيقا با اين کانتکته مشکل دارم. هنوز دلم ميخواد براش اس بزنم و باهاش حرف بزنم... بگم چقدر برام عزيز بوده و چقدر نبودش به حالمون فرق داره....بگم که داغونيم....

    من فقط اينو فهميدم که از وقتي فهميد اين مريضي لعنتي تو وجودش خونه کرده، خودشو مهياي رفتن کرد. سارا دلش مي خواست بره.... واقعا آماده بود براي رفتن....:(

    خوشبخت رفت... منتظر محرم بود... خدا رحمتش کنه و به خانواده اش و مامان و عمه نسرين صبر بده.

    پاسخ

    اوهوم... اشكم در اومد باز! جاش خوبه كه حال مامان هم خوبه! مامان هم آروم گرفته! ديگه مثه قبل نيس!
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ سه شنبه 14 آبان 92 نوشته (چقدر گريه كردي... بميرم برات!) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    زنگ نزنم که چي بشه؟ هوم؟
    اگه مي دونستم نرگس فوت کرده حتما مي زنگيدم گوشيت و شروع مي کردم به حرف زدن....
    خوب باش...
    الان حالش خوبه...
    خيلي بهتر از اون موقعي که اينجا بود و درد مي کشيد....
    پاسخ

    من خيلي سعي كردم خوب باشم؛ همش سعي كردم جوري نباشم كه كسي ازم بپرسه: چته؟ ... مي تونستم بهت زنگ مي زدم برام حرف بزني! ولي دستم به تلفن نمي رف... به يكي هم مسيج زدم كه اونم حواب نداد! هاه!!