ما داريم مي ريم مشهد....
معلم هايي که باهامون مي يان...يه آدم باحال بينشون نيست!
(خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا)
گروه ما شامل اين مي شود(بالاخره درست شد!) : من ميرزايي ضحي زينب نسيم نرگس نگين و اگر غزال بياد غزال هم مي ياد....
ولي هيشکي تو کوپه نيست که به من باراکا بده...
و بالا سرم خوابيده باشه و وسايلش رو شوت کنه پايين...
و هيچ کس نيست که يه کش سر شبيه روسري يه بنده خدايي داشته باشه که بده دست من و من تا صبح با اون کشه بخوابم...(يادته قيچي؟)
و هيچ قيچي اي نيست که وسط حرفاش خوابش ببره...
..