خيييييييييييييلي با حال نوشته بودي!واقعا شيرين بود.
موفق باشي!
چه قدر اسکلت آزمايشگاه رو دوست داشتم .
چقدر دوسش داشتم قيچي .. . .
به اندازه ي برادم علي دوسش داشتم . . . چه قدر عزيز و با صلابت بود . . .
چقدرررررررررررررررررر
منظور؟؟؟؟
مي خواي بگي دلت تنگ شده؟؟؟؟
اسکلت آزمايشگاه ما صفر کيلومتره فقط جنبه ي زينتي داره !
سلام قيچي ...
صدا مياد ؟
ســـــــــــــــــــــــــلااااام!!
يادت رفت که اون اسکلته دنبالچه اش هم توسط شخص بنده کنده شده بود و خانم موحديان کــــــــــلي دعوام کرده و سپس تصميم به قهر با اينجانب را گرفتند!!!