• وبلاگ : ما هنوز در هنوزيم...
  • يادداشت : اين قصه يك چيزي كم دارد...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 19 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    + مريم گلي 
    يه عالمه نوشتم پاک شد!

    با اون فرد که صحبت کردم گفت وقتايي که دپ ميشم به اين فکر مي کنم که خدا هميشه و هميشه هست.... مهم اينه که ما درکش کنيم...
    دکتر شريعتي ميگه : مگر از زندگي چه مي خواهيد که در خدايي خدا يافت نمي شود ؟
    پاسخ

    همش زير سر اين دنياس! ما گير خاك افتاديم!
    + مريم گلي 
    چي بگم!

    نمي خوام بگم قشنگ بود... نمي خوامم بگم قشنگ نبود...
    دوسش داشتم اما مي دوني؟ اين حس کم و بيش توي همه وجود داره!
    يه دانش آموز يا يه معلم... دکتر......... و يا يه مشاور......... روانشناس.......

    اونايي کمتر به يک فرد ديگه که تو زندگيشون نيست احساس نياز نمي کنن کسايي هستن که کمتر وقت آزاد پيدا مي کنن به اين موضوع فکر مي کنن....
    با يه آدمي که شبانه روز حتي 1 ساعت وقت آزاد براي خودش پيدا نمي کنه حرف مي زدم که مي گفت:
    منم با اينکه اين همه آدم دور و برم هستن گاهي احساس تنهايي و دپسردگي شديد مي کنم... همون احساسي که توش آدم فقط يه شونه مي خواد که هاي هاي توش گريه کنه...



    ادامه در بعدي....
    پاسخ

    انسان انسانه! و از هر عملي كه اين حس رو به وجود بياره كه يكنفر هست كه مي شه بهش اميد داشت! اوني كه انگار هميشه هست.(چه مادي چه معنوي) استقبال مي كنه! يه دوست.. يه معلم.. يه همسايه! شايد همه ي اينا همون حس رو به وجود بيارن.(پليم)


    چـــــــــــــــــــــــقدر دلم مشهد ميخواد....

    سارابه آقا بگو تبسمو يادته؟؟؟؟؟حرفاشو يادته؟؟؟؟؟

    پاسخ

    چشم عزيزم! حتماااااااااااااا!
    واقعا دلم ميخواهد هاي هاي گريه کنم ...
    پاسخ

    :(( مي2!
     <      1   2