ما هنوز در هنوزیم...

شبش تا دیر وقت بیدار مانده بودم و آخرین نمودار های پروژه را توی اکسل وارد میکردم.

ساعت یک و نیم ظهر تلفن که زنگ زد تازه بیدار شدم تلفن را جواب دادم؛ مردی از پشت گوشی سلام کرد و گله کرد که چرا توابع هزینه را هنوز برایش فکس نکردم؟!

بهش میگویم خودتان ایمیل زدید و مهلت دادید ؛ مگر قرار نشد تا آخر امشب مهلت بدهید؟

میگوید مگر دیشب بهتان زنگ نزدم که تا فردا صبح هر چه که هست آماده کنید و بفرستید؟

یکهو وسط خواب و بیداری یادم می افتد دیشب کسی با من تماس نگرفته.. میپرسم شما با کجا تماس گرفتید؟!

اشتباه زنگ زده بود... اصلا هم به ذهنم نرسید که کسی اگر با من کار داشته باشد به موبایلم زنگ میزند نه تلفن خانه مان :)))


نوشته شده در پنج شنبه 94/10/3ساعت 3:57 عصر به قلم سارا بانو نظرات ( ) |


کد قالب جدید قالب های پیچک