به این نتیجه رسیدم (طبق آمار گیری های شخصی بانو)، جمعیت سگ ها در منظقه شهرک غرب خیلی بیشتر از انسانهایی که در این منطقه سکونت دارند هست! (والا ( نمونه اش همین چند روز پیش... توی خیابون خوارزم دارم قدم می زنم (به حالت سرخوش) نگاهم به اطراف است و هر لحظه دارم مسافت باقی مانده تا تختم رو می سنجم و مدام با خودم تکرار می کنم: "دیگه چیزی نمونده!" نگاهم گره می خورد به 6 جفت چشم مسخره! شش عدد سگ از رو به رو دارند قدم قدم زنان می آیند. بی شک رنگم می پرد، دارم به این فکر می کنم که اگر سگ گازم بگیرد، هار می شوم یا در جا می میرم؟! راستش قاطی کردم که گربه بود یا سگ که هار می کرد! اولین کاری که می کنم این است که چک کنم قلاده هایشان به جایی بند است یا نه! بله شش عدد بند رنگاوارنگ ختم می شوند به دستان کسی! بر می گردم به صاحبشان نگاه می کنم! یک پیرزن که جان ندارد خودش را سرپا نگه دارد... نگرانی می زند بالا! نه که فکر کنی می ترسم ها! نه! برحال سگ ها وقتی آدم های دوست داشتنی را می بینند، شروع می کنند به لیس زدن پاچه ی طرف! منم که حال نمی کنم با این حرکت! با نهایت سرعت از روی جدول ها می پرم آن سمت و سعی می کنم جوری حرکت کنم که سگ ها جوگیر نشوند! از خیابان رد می شوم! زرافشان را تا انتها می روم! طبق معمول جلوی سوپرمارکت های متعدد زرافشان و درخشان سگ می بینم (به این یه مورد عادت دارم اینجا) حسنش این است که یک سگ دارند یا نهایت دوتا! می رسم به فلامک! به سرم می زند که تاکسی بگیرم! ولی خب بی خیالش می شوم! نزدیک کوچیمان می شوم! دلم می خواهد زنگ بزنم به خونه تا بگم در رو باز کنند و من سر راه معطل نشم یا دنبال کلید نگردم! (:دی) سرکوچه طاها (نگهبان) توی دکه اش نشسته و قلاده ی هاپویش را گرفته دستش و توی خواب و بیداری است! این یه مورد به اندازه ی شش تا سگ معمولی ترس دارد... چون هیچ شباهتی به سگ ندارد! بیشتر گرگ است تا سگ! وقتی می رسم سر کوچه، گرگ از جایش بلند می شود و می ایستد! من سرم را می اندازم پایین! دور ترین نقاط را می سنجم و بعد از همان جاها می گذرم! در اینجا از شدت ترس مقداری از چربی های اضافی آب می شود چون در این حالت طاها (نگهبان) خواب تشریف دارند و از شدت بوی جنازه ی گندیده ی من شاید از خواب بپرد ... نگهبانه داریم؟! و بعد به این فکر می کردم که چرا سر کلاس دفاع شخصی طرز مبارزه با حیوانات رو یاد نگرفتیم یا چه جوری من تشخیص بدهم که گیجگاه این حیوان کجاست که بزنم بی هوشش کنم (نه جدا) ؟! پ.ن: البته در مهربانانه ترین حالت، سگ ها لیس می زنند که باز هم ضربه ی گیج گاهی لازم است! سوال: زبون سگا تو دهنشون جا نمیشه مگه؟!
کد قالب جدید قالب های پیچک |