ما هنوز در هنوزیم...

خدایا!
این منم فقیر از داشتن یاد تو
این منم جامانده ی همیشگی جاده های منتهی به تو
این منم همان به ظاهر مسلمانِ کافر
این منم همان که در ناراحتی ها و تنهایی هایش یادت می افتد
این منم همان بی معرفت همیشگی
این منم همان بنده ای که بعد از آفرینشش پشیمان شدی از قصه ی خلقتش
این منم جامانده ی غافله ی سفر به کعبه ی جانان تو
این منم آرزومندی که از شب آرزوهایت جامانده
این منم آرزومندی بی آرزو که در برابر این همه عظمت و دعا تنها سجده کرد
و گفت: می خواهم!
خدایا
مرا می بینی؟
وجودم را حس می کنی؟
دیر شده
هنوز هم آرزو می خری.....؟
می خواهم برای خودم اینبار دعا کنم
می خواهم بیایم عذرخواهی
و چیزی نخواهم
می خواهم برایت ناز کنم
خدایا
ناز می خری......؟
پشیمانی می خری......؟
نوشته شده در چهارشنبه 91/3/10ساعت
11:8 عصر به قلم سارا بانو نظرات ( 9 ) |

کد قالب جدید قالب های پیچک |