من از این بی قراری مبهم بر در مکیده ی عشق شکایت بردم گفتم این دل دیروز عاشق و خسته و دربند ، دلی دیگر بود بهر چشمان کسی پرپر بود گفتم این دل دیروز مست و آشفته و سرگردان بود دستکم خندان بود چه بلایی سر عشقم آمد؟! چه کسی عاشقی ام را دزدید؟! من دلم از بر دیوانه شدن تنگ شده قلبم از سنگ شده حاضرم درد فراق و غم هجر رخ یارم متحمل بشوم لیک این خستگی و بی هدفی از دل زارم برود .... من که طعم عشق را چشیده ام ، خمره های مهر سر کشیده ام ، تاب این حیات خشک و خالی بدون اشتیاق وصل را ندارم و خسته و خراب و بی قرارم... ... سروده خانم هدی! (hedi) آدرس وبلاگ : /ebtekarerangi.parsiblog.com در ضمن دوستان ببخشید این چند وقته نیستم اصلا حال و حوصلهی اینترنت رو نداشتم...! هی...!
کد قالب جدید قالب های پیچک |