ما هنوز در هنوزیم...
اینطوری که نمی شود. نه تو کوتاه میایی نه من. نه تو قانعم می کنی نه من حرفی می زنم. اینطوری که نمی شود. نه من راست های تو را باور می کنم نه تو حرفهای مرا می پذیری. نه تو خوب توجیه می کنی و نه من خوب توجیه می شوم. اینطوری که نمی شود. بیا با هم راه بیفتیم توی خیابان ها دست هم را نگیریم با فاصله قدم بر داریم توی چشمهای هم نگاهی نکنیم مهربان حرف نزنیم و از غریبه ها بپرسیم پس حق با کیست که تو ببینی یک غریبه چطور حق را به من می دهد به سادگی پ.ن: از دست این روزا هیچی نمیشه نوشت... از دست این روزای عجیب...
نوشته شده در چهارشنبه 91/5/18ساعت
1:24 عصر به قلم سارا بانو نظرات ( ) |
کد قالب جدید قالب های پیچک |