اگر کمی به آسمان خیره شوی یا نگاه گذرایی بیندازی به آن ؛ می بینی... هوایی را که رو به روزهایی می رود که کمتر آفتابی است... رو به شب هایی که به راحتی نمی توانی پنجره ی اتاقت را باز بگذاری و دراز بکشی... شب هایی که ممکن است با صدای مهیب یک رعد و برق خواب از چشمانت برود... باران های سیل آسایی که گاهی همه چیزت را، همه ی خوشی ها و دار و ندارت را می شویند و می برند... روز ها و شب ها دارند سرد می شوند... باید دست هایت را تند و تند بهم بمالی و خودت را گرم کنی... و من نگرانم... حس می کنم توی این سرما دوام نمی آوری...! تو و زندگی ای که همیشه گرمایی بوده اند... پ.ن: حواست هست ، مهر است (فید سحربانو*)
کم کم فکر باد و باران باش
شاید کسی تمام گریه هایش را
برای پاییز گذاشته باشد....
کد قالب جدید قالب های پیچک |