کلاه ژاکتم را تا نوک دماغم می کشم پایین و سعی می کنم صدای کسی را نشنوم. حالت مضحکی است وقتی که حس می کنی چقدر هوا سرد است در حالی که سرمایی ترین جماعتی که می شناختی هم توی چشمهایت نگاه می کنند و با شانه های بالا انداخته جوری سرمایش هوا را انکار می کنند که حس می کنی جدا درجه های درونی بدنت بهم ریخته و تو خبر نداشتی. اولین نشانه ی سرماخوردگی انگار همین است. کلاه ژاکتم را که از سرم می کشد یک حس ناجوری می پیچد توی وجودم، موهایم را که بر اثر این عکس العمل ناگهانی بهم ریخته اند دوباره می بندم و حرصم می گیرد. لزوما آدمها برای هر حسی که پیدا می کنند دلیلی منطقی توی مغزشان ندارند. من هم مثل خیلیها! سرمای ناگهانی باز هم می پیچد توی وجودم و دوستان جدیدی که اصرار دارند امروز یک طوریم هست... نمی شود مثل همه ی ادمهایی که از این ادعا ها می کنند که فهمیدند یک طوریت هست آنها را هم بپیچانی، دوستانی جدیدی هستند و هنوز عادت ندارند به این حالاتت. مجبوری جلویشان بالا و پایین بپری و هی لبخند بزنی که نه بابا! و بعد آنها در پی باور نکردن حرفهایت مدام سوالهای بی مورد بپرسند و تو هی به خودت شک کنی که واقعا نکند دلت درد می کند؟ یا نکند واقعا تکالیفت را انجام نداده ای؟ یا شاید واقعا نمره ی افتضاح شیمی3 بهت خیلی فشار آورده؟ یا کلاس فیزیک خیلی خسته ات کرده؟ نکند صدای معلم ادبیات سرت را برده؟ شک می کنی حتی به خودت... وقتی به چشمهای قرمزت که دسته گل بی خوابی شب گذشته ات بوده نگاه می کنند و در پی اتهامات قبلی می پرسند که گریه کرده ام یا نه؟ ناخودآگاه دستم را به چشمهایم می کشم و بعد می گویم که گریه نکردم. این احمقانه ترین کاریست که می توانی جلوی جماعتی انجام دهی که مدام مثل یک میل ابونیتی میخواهند بار مزخرف را به تو القا کنند. نمی فهمم همه ی اینها ناشی از نگرانی مفرط و دوستانه است یا اثبات اینکه آنها می توانند دوستان زبل و تیزی باشد در برابر رفتار های تو. عمل بی بازده و فرساینده ایست. اینکه مدام بخواهی اثبات کنی طوریت نیست و آنها فکر کنن که این تازه وارد تعارفی هم هست. تو هی قسم و آیه و شاهد بیاوری و آنها فکر کنند که هنوز آنقدر ها بهشان اطمینان نداری که حرفهایت را بهشان قالب کنی... واقع بین که باشی فقط امروز کمی روی مودش نیستی و بی خوابی. همین. مضحک است اما دست آخر وقتی که می خواهی ازشان خداحافظی کنی حس می کنی که واقعا امروز یک مرگیت بوده حتی اگر رسما اعلام نکردی! پ.ن: نه واقعا؟! پ.ن: گــاهــی بـایــد دســـت از ســرش بــرداری و بـگــذاری دور گـلــویـــش....!!!
کد قالب جدید قالب های پیچک |