ما هنوز در هنوزیم...

امروز دیگه توی خونه بوی خورشت بادمجون نپیچیده بود...

بالاخره مامان یه تغییر و تحولی ایجاد کردند...

بالاخره یه ابتکاری زده شد...

امروز ما ناهار سبزی پلو با تن ماهی داشتیم...

غذایی که بابا ازش فرار می کنه...

به قول بابا امروز چمن پلو داشتیم...

به نظر من همین هم یه قدم به سوی موفقیته!

اما بابا ترجیح میده مش بادمجون بخوره...!!!
خدایا خانواده ی 3 نفره نصیب نکن!!!!

مونم 3 روز دیگه که قراره بریم خونهی سعیده اینا، غذای درست و حسابی می خوریم یا نه؟!

ولی خدایی دست پخت خواهر سعیده بهتره!!!

دلم برای غذاهای مدرسه تنگ شده!!!

روز آخر خورشت کرفس داشتیم که روی صندلی های امتحانی خوردیم!!!


نوشته شده در جمعه 89/4/4ساعت 3:16 عصر به قلم سارا بانو نظرات ( ) |


کد قالب جدید قالب های پیچک