سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ما هنوز در هنوزیم...

وقتی وسط درکه ی تهران با مدرسه گلاویز شده بودم

تمام مردم دورمون جمع شده بودند و فریاد می زدند: سارا! سارا!

داشتم به این فکر می کردم که زندانی های زندان اوین می تونن از این فرصت

استفاده کنند و و وقتی نگهبانا حواسشون پرت منه فرار کنند!

چقدر جذاب!

وقتی مدرسه شونه هامو به زمین کوبید و قه قه خندید تسلیم شدم!

من تسلیم شدم و قبول کردم تا ساعت 5/6 مثل طاووس درس بخونم!!!!

بلا نسبت خر!!! و شب میام خونه مثل یک طاووس بسیار خسته بخوابم و صبحا

مثل یک طاووس خواب آلو برم سوار سرویس شم! (بلا نسبت بز)

من تسلیم شدم و یک توپ والیبال مستقیم اومد توی صورتم!!!!!

الهی!

ما مطالبمون مثل یخ خنکه!!! و حیوانات را خیلی دوست می داریم.

برین لذتشو ببرین دوستان!


نوشته شده در سه شنبه 89/7/20ساعت 7:49 عصر به قلم سارا بانو نظرات ( ) |


کد قالب جدید قالب های پیچک