اعتراف می کنم جای خالیت هنوز هم حس می شود... دور از شعار می گویم! ولی خوشحالم از جای خالیت که خالی نگهش داشته ام... انگار با نبودت روحم جان گرفت... آرامشم بازگشت ... ولی جای تلخ صدایت هنوزهم بر تنم لرزه می اندازد... هنوزهم وقتی به من فکر می کنی،حس می کنم از راه دور... ولی ساده تر از خودت فراموش می شود... و... نفرین بر آن ماندگاری های لعنتی! هیچ می شود هر حسی در نگاه سرد... و هنوزهم هیچکس نمی تواند با یک جمله مرا آرام کند! مهمان ناخوانده که هنوز هم گاهی صدایت می رسد، هرگز بازنگرد... مهمان ناخوانده ماندنی نیست... گذراست هوایت، بویت... می دانم که درمیان جملاتم سعی در ÷نهان کردن خودت داری، می دانم که می خوانی صدای قلبم را... برو!
کد قالب جدید قالب های پیچک |